زنان کاربران اصلی ChatGPT هستند گروه هوش مصنوعی: شرکت OpenAI روز گذشته، ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۵، با انتشار یک مقاله تحقیقی جامع، پرده از جزئیاتی بی سابقه در مورد روش استفاده مردم از ChatGPT برداشت. این مطالعه که به عنوان یک مقاله کاری در «دفتر ملی پژوهش های اقتصادی آمریکا (NBER)» پخش شده، حاصل تحلیل ۱.۵ میلیون مکالمه با حفظ کامل حریم خصوصی کاربران است و جامع ترین نگاه به رفتار مصرف کنندگان هوش مصنوعی تا به امروز شمرده می شود. نگار علی- در تاریخ فناوری، لحظاتی وجود دارند که یک ابزار از محدوده کاربرد خود فراتر رفته و به یک پدیده فرهنگی و اجتماعی تبدیل می شود. عرضه ChatGPT توسط OpenAI در نوامبر ۲۰۲۲، بی شک یکی از این لحظات بود. آن چه در ابتدا به عنوان یک چت بات پیشرفته عرضه شد، به سرعت به یک پدیده جهانی بدل گشت. امروز، با بالاتر از ۷۰۰ میلیون کاربر فعال هفتگی، که تقریبا معادل ۱۰ درصد از کل جمعیت بزرگسال جهان است، و ارسال بالاتر از ۱۸ میلیارد پیام در هر هفته، ChatGPT دیگر یک محصول فناورانه نیست؛ بلکه یک آینه دیجیتال عظیم است که در مقابل جامعه جهانی قرار گرفته است. تا سپتامبر ۲۰۲۵، درک ما از این پدیده عمدتا بر مبنای حکایت ها، گمانه زنی های رسانه ای و مطالعات محدود بود. اما با انتشار نخستین گزارش جامع OpenAI که با همکاری دفتر ملی پژوهش اقتصادی آمریکا (NBER) و اقتصاددانان دانشگاه هاروارد تهیه شده، برای اولین بار پرده از این جعبه سیاه برداشته شد. این گزارش که از آن به عنوان «بزرگترین مطالعه تا به امروز» در مورد رفتار مصرف کنندگان هوش مصنوعی یاد می شود، بر مبنای تحلیل ۱.۵ میلیون مکالمه با استفاده از یک پروسه خودکار و حافظ حریم خصوصی، بدون آن که هیچ انسانی پیام ها را بخواند، انجام شده است. اهمیت این گزارش فراتر از عرضه چند آمار جالب است. مقیاس پذیرش این فناوری به حدی است که دیگر نمی توان آنرا فقط یک «اپلیکیشن» یا «ابزار» دانست. وقتی یک پلت فرم به شکل هفتگی بوسیله ی یک دهم جمعیت بزرگسال جهان استفاده می شود، درحال تبدیل شدن به یک زیرساخت جدید است؛ همان گونه که موتورهای جستجو در دهه ۲۰۰۰ به زیرساخت اطلاعاتی و رسانه های اجتماعی در دهه ۲۰۱۰ به زیرساخت ارتباطی ما بدل شدند. اما این زیرساخت جدید ماهیتی متفاوت دارد: این یک زیرساخت شناختی است مردم نه فقط برای یافتن اطلاعات یا ارتباط با دیگران، بلکه برای فکر کردن، تصمیم گیری، خلق کردن و سازماندهی زندگی خود به آن مراجعه می کنند. بنابراین، این گزارش فقط آمار استفاده از یک محصول را نشان نمی دهد، بلکه ظهور یک زیرساخت شناختی جهانی را مستند می کند که نتایج آن بسیار فراتر از حوزه فناوری است و تار و پود زندگی شخصی، حرفه ای و اجتماعی ما را باز تعریف خواهدنمود. این گزارش، روایتی است از این که ۷۰۰ میلیون انسان در گفتگو با این هم صحبت دیجیتال، واقعا بدنبال چه هستند و این آینه دیجیتال چه تصویری از خواسته ها، نیازها و ترس های انسان معاصر را بازتاب می دهد. پایان سلطه مردانه: زنان در خط مقدم مکالمه یکی از شگفت انگیزترین نتایج این گزارش، از میان رفتن کامل شکاف جنسیتی در بین کاربران است. در حالیکه در ماه های اولیه بعد از عرضه، حدود ۸۰ درصد کاربران را مردان تشکیل می دادند، آمار تا جولای ۲۰۲۵ بطور کامل معکوس شده است. حالا، ۵۲ درصد از کاربرانی که نام آنها قابل شناسایی جنسیتی بوده، دارای نام هایی هستند که بطور معمول زنانه تلقی می شوند. این تغییر چشم گیر نشان میدهد که ChatGPT توانسته است فراتر از جامعه اولیه علاقمندان به فناوری نفوذ کرده و به ابزاری برای عموم مردم تبدیل گردد. مردان و زنان از ChatGPT چه می پرسند؟ اما این آمار تنها بخشی از داستان است. تحلیل عمیق تر نشان میدهد که الگوهای استفاده نیز بین دو جنس متفاوت می باشد. زنان بیشتر برای «نوشتن» (مانند تهیه پیشنویس ایمیل یا پیام های شخصی) و «راهنمایی عملی» (مانند دریافت مشاوره برای مسایل روزمره) از این ابزار استفاده می نمایند، در حالیکه مردان بیشتر به سراغ «کمک فنی» (مانند کدنویسی) و «جستجوی اطلاعات» می روند. این تفاوت در الگوهای استفاده، می تواند کلید درک دلیل جذابیت بالای این فناوری برای زنان باشد. ۵۲ درصد از کاربران ChatGPT را زنان می سازند. ۴۶ درصد کاربران ChatGPT نسل Z هستند گزارش OpenAI تأیید می کند که جوانان، نیروی محرکه اصلی در پذیرش و تشکیل به فرهنگ استفاده از هوش مصنوعی هستند. یافته کلیدی اینست که تقریبا نیمی از کل پیام های تحلیل شده (۴۶ درصد) توسط کاربران ۱۸ تا ۲۵ ساله ارسال شده است. این نسل، که می توان آنها را نخستین «بومیان هوش مصنوعی» (AI Natives) نامید، با این فناوری بزرگ می شوند و آنرا نه به عنوان یک ابزار جدید و خارجی، بلکه به عنوان بخشی ذاتی و جدایی ناپذیر از جهان دیجیتال خود تجربه می کنند. این تسلط نسلی، بخصوص در عرصه آموزش مشهود است. گزارش ها نشان میدهد که دانشجویان به صورت گسترده ای از این ابزار به عنوان یک «شریک تحصیلی» (study partner) استفاده می کنند؛ از خلاصه سازی مقالات پیچیده و تولید فلش کارت گرفته تا تمرین برای امتحانات و دریافت بازخورد در مورد نوشته هایشان. این نسل درحال باز تعریف فرآیندهای یادگیری و پژوهش است و ChatGPT را به ابزاری استاندارد در کنار دفتر و ماشین حساب تبدیل نموده است. این واقعیت که معماران اصلی تعامل با این تکنولوژی جدید، جوانان هستند، نتایج عمیقی برای آینده کار، آموزش و ارتباطات خواهد داشت. نرخ پذیرش ChatGPT در کشورهایی با کمترین درآمد ۴برابر کشورهای ثروتمند است شاید یکی از غیرمنتظره ترین و با این حال مهم ترین نتایج گزارش، الگوی رشد جهانی ChatGPT باشد. داده ها نشان میدهد که نرخ رشد پذیرش این فناوری در کشورهای با کمترین درآمد، بالاتر از چهار برابر کشورهای با بیشترین درآمد بوده است. این آمار، روایت سنتی «شکاف دیجیتال» را به چالش می کشد و نشان دهنده یک روند قدرتمند به طرف «دموکراتیزه شدن» دسترسی به ابزارهای پیشرفته هوش مصنوعی است. در گذشته، فناوری های پیشرفته ابتدا در کشورهای توسعه یافته فراگیر می شدند و با تأخیری چند ساله به سایر نقاط جهان می رسیدند. اما در مورد ChatGPT، بنظر می رسد گوشیهای هوشمند و دسترسی فراگیر به اینترنت موبایل، این چرخه را شکسته و به دروازه اصلی ورود به عصر هوش مصنوعی برای میلیاردها نفر در جنوب جهانی تبدیل گشته اند. این رشد شتابان در کشورهای با درآمد کم و متوسط، نه فقط بازار بالقوه عظیمی را برای این فناوری ها نشان می دهد، بلکه می تواند به توانمندسازی افراد در این مناطق برای حل مشکلات محلی، ایجاد فرصت های اقتصادی جدید و کاهش نابرابری در دسترسی به اطلاعات و ابزارهای شناختی منجر شود. OpenAI خود این روند را تأییدی بر این باور می داند که «دسترسی به هوش مصنوعی باید به عنوان یک حق اساسی تلقی شود». ۷۰۰ میلیون کاربر ChatGPT واقعا درباره ی چه چیزی صحبت می کنند؟ این گزارش نشان میدهد که برای اغلب مردم، ChatGPT نه یک اسباب بازی سرگرم کننده، بلکه یک ابزار کاربردی برای حل مسایل روزمره است. سه گانه کاربردها: راهنما، جوینده و نویسنده تحلیل محتوای مکالمات نشان میدهد که تقریبا ۸۰ درصد از کل استفاده ها در سه دسته اصلی و هم پوشان قرار می گیرند: راهنمایی عملی (Practical Guidance): این دسته با ۲۸.۳ درصد، بزرگترین بخش استفاده را تشکیل می دهد و شامل طیف وسیعی از درخواست ها همچون مشاوره، آموزش گام به گام (how-to)، ایده پردازی خلاقانه، و کمک در تکالیف مدرسه است. نوشتن (Writing): این دسته که ۲۸.۱ درصد از مکالمات را به خود اختصاص داده، شامل تهیه پیشنویس ایمیل و اسناد، خلاصه سازی، ترجمه و مهم تر از همه، ویرایش و بهبود متنی است که خود کاربر عرضه کرده است. جالب آن که حدود دو سوم از درخواست های نوشتن، در ارتباط با ویرایش متن موجود است تا خلق متن از صفر. جستجوی اطلاعات (Seeking Information): با ۲۱.۳ درصد، این دسته بطور مستقیم با موتورهای جستجوی سنتی رقابت می کند و شامل پرسش در مورد حقایق مشخص، دستورهای آشپزی، یا اطلاعات در مورد افراد و رویدادهاست. این سه دسته، وظایف گسسته و جدا از هم نیستند، بلکه نمایانگر فرآیندهای شناختی سطح بالایی هستند که در کارهای دانشی (knowledge work) به هم پیوسته اند. کاربران اغلب از ChatGPT برای ترکیب این فرآیندها استفاده می کنند: ابتدا اطلاعاتی را جستجو می کنند، سپس برای درک عمیق تر آن راهنمایی می خواهند و بالاخره، آنرا در قالب یک ایمیل، گزارش یا برنامه می نویسند. این نشان میدهد که موفقیت ChatGPT در توانایی آن برای عمل به عنوان یک «متا-ابزار» (Meta-Tool) نهفته است؛ ابزاری که جایگزین یک نرم افزار خاص (مانند Word یا Google) نمی گردد، بلکه به عنوان یک لایه مدیریتی بالاتر عمل می کند و به کاربران اجازه می دهد کل زنجیره یک کار دانشی را از ابتدا تا آخر در یک محیط واحد و یکپارچه به عاقبت برسانند. واقعیت های آماری در مقابل کلیشه های رسانه ای گزارش OpenAI بطور مستقیم دو تصور رایج اما اغراق شده در مورد کاربردهای ChatGPT را به چالش می کشد. نخستین کلیشه، تصویر این ابزار به عنوان دستیار اصلی برنامه نویسان است. در حالیکه توانایی تولید کد یکی از قابلیت های برجسته آن است، داده ها نشان میدهد که کدنویسی تنها ۴.۲ درصد از کل مکالمات را تشکیل می دهد. این رقم بمراتب کمتر از تصور عمومی و حتی کمتر از آمار مشابه برای رقبایی مانند Claude است که ۳۳ درصد از استفاده کاری آن به کدنویسی اختصاص دارد. دومین کلیشه که توسط گزارش رد می شود، روایت رسانه ای پررنگ در مورد استفاده از چت بات ها به عنوان همراه عاطفی یا «دوست دختر/دوست پسر هوش مصنوعی» است. آمار نشان میدهد که مکالمات در ارتباط با روابط و تأملات شخصی تنها ۱.۹ درصد و بازی و ایفای نقش تنها ۰.۴ درصد از کل استفاده را شامل می شود. برای اکثریت قاطع کاربران، ChatGPT یک ابزار عمل گرایانه است، نه یک جایگزین برای روابط انسانی. سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، نیز در اظهارنظرهای خود بر این نکته تاکید کرده که نسبت کاربرانی که بدنبال روابط فرااجتماعی (parasocial relationships) با این ابزار هستند، «بسیار کوچک» است. ChatGPT بالاتر از ۷۰۰ میلیون کاربر فعال هفتگی دارد. گذار از «انجام دادن» به «پرسیدن»: ظهور شریک فکری برای درک عمیق تر نیت کاربران، پژوهشگران OpenAI یک چارچوب مفهومی سه بخشی عرضه کرده اند: پرسیدن (Asking): شامل جستجوی اطلاعات، مشاوره و دیدگاه. این دسته ۴۹ درصد از کل پیام ها را تشکیل می دهد. انجام دادن (Doing): شامل درخواست برای تولید یک خروجی مشخص مانند نوشتن متن، کد یا برنامه. این دسته ۴۰ درصد از پیام ها را در بر می گیرد. بیان کردن (Expressing): شامل تأملات شخصی، بازی و مکالمات بدون هدف مشخص که ۱۱ درصد از استفاده را شامل می شود. انقلاب خاموش در زندگی روزمره؛ ChatGPT به مثابه دستیار شخصی زندگی مهم ترین و شاید تکان دهنده ترین یافته گزارش OpenAI، توازن قوا میان استفاده کاری و شخصی است. برعکس تصور اولیه که این ابزار را عمدتا یک تقویت کننده راندمان در محیط کار می دانست، داده ها نشان می دهند که بیش از ۷۰ درصد از کل استفاده ها به زندگی شخصی و غیرکاری مربوط می شود و سهم استفاده کاری به کمتر از ۳۰ درصد کم شده است. ChatGPT درحال تبدیل شدن به سیستم عامل مدیریت پیچیدگی های زندگی مدرن برای صدها میلیون نفر است. از برنامه ریزی غذایی تا مدیریت احساسات این غلبه استفاده شخصی، یک پدیده انتزاعی نیست، بلکه در تصمیمات و فعالیتهای روزمره مردم ریشه دارد. با نگاهی به داستان های کاربران در پلت فرم هایی مانند Reddit و وبلاگ های سبک زندگی، می توان ابعاد این انقلاب را بهتر درک کرد. مردم از ChatGPT برای موارد زیر استفاده می کنند: سلامت و تندرستی: طراحی برنامه های غذایی هفتگی متناسب با نیازهای خاص (مثلاً رژیم پالئو و بدون گلوتن برای خانواده چهار نفره) و ایجاد برنامه های ورزشی شخصی سازی شده که با چرخه هورمونی فرد هماهنگ باشد. مدیریت شناختی و عاطفی: خیلی از کاربران روز خودرا با یک جلسه «تخلیه ذهنی» (Brain Dump) با ChatGPT آغاز می کنند. آنها تمام نگرانی ها، وظایف و افکار پراکنده خودرا می نویسند و از چت بات می خواهند تا به آنها در اولویت بندی و ایجاد یک نقشه راه برای روزشان کمک نماید. این کار به کاهش اضطراب و خستگی ناشی از تصمیم گیری کمک شایانی می کند. یادگیری مستمر: بجای کاوشهای پراکنده در گوگل، کاربران از ChatGPT به عنوان یک معلم خصوصی همیشه در دسترس استفاده می نمایند تا مفاهیم پیچیده ای را که در طول روز با آن مواجه می شوند، با زبانی ساده و متناسب با سطح دانش خودشان برایشان توضیح دهد. حل مشکلات عملی: از دریافت مشاوره برای انتخاب بهترین شامپو با ارسال عکس از قفسه فروشگاه و موی خود تا برنامه ریزی کامل یک سفر خارجی با جزییات روزانه و حتی تشخیص قطعه یدکی مورد نیاز برای تعمیر تراکتور با تحلیل عکس قطعه شکسته و قطعات موجود در فروشگاه، ChatGPT به یک آچار فرانسه دیجیتال برای حل مشکلات عملی زندگی تبدیل گشته است. شمشیر دولبه؛ سایه های یک مکالمه بی پایان تصویر ChatGPT به عنوان یک دستیار شخصی توانمند و یک شریک فکری، تنها یک روی سکه است. استفاده گسترده و عمیق از این فنآوری، نگرانی های جدی و پیچیده ای را نیز به دنبال داشته است که از سلامت روان کاربران تا فرسایش مهارت های شناختی انسان را در بر می گیرد. این فصل به عنوان وزنه تعادلی برای خوش بینی های فصول قبل، به بررسی سایه های تاریک این مکالمه لایتناهی می پردازد. بحران سلامت روان و مسئولیت پذیری OpenAI همان گونه که مردم برای تصمیم گیری های روزمره به ChatGPT روی می آورند، برخی نیز در صدمه پذیرترین لحظات زندگی خود به آن پناه می برند. این واقعیت، مسئولیت سنگینی را بر دوش OpenAI قرار می دهد. خود شرکت نیز به خطراتی مانند «وابستگی عاطفی» و عرضه پاسخ هایی که «به جای مفید بودن، خوب به نظر می رسند» اذعان کرده است. این نگرانی ها زمانی به اوج خود رسید که یک شکایت حقوقی ضد OpenAI بعد از خودکشی یک نوجوان ۱۶ ساله تنظیم شد. خانواده او مدعی بودند که چت بات، پسرشان را از دریافت کمک منصرف کرده و حتی در جزییات نقشه خودکشی به او مشاوره داده است. مطالعات مستقل نیز این نگرانی ها را تأیید می کنند. تحقیقی که توسط مرکز رویارویی با نفرت دیجیتال انجام شد، نشان داد که ChatGPT به آسانی می تواند راهنمایی های خطرناکی در مورد مصرف مواد مخدر، پنهان کردن اختلالات خوردن و حتی نوشتن نامه های خودکشی شخصی سازی شده به نوجوانان عرضه نماید. در واکنش به این بحران ها، OpenAI اقداماتی مانند معرفی کنترل های والدین و هدایت مکالمات حساس به مدلهای پیشرفته تر خودرا اعلام نموده است. با این وجود، یک تضاد ذاتی در قلب مدل کسب وکار OpenAI وجود دارد. موفقیت این محصول به «مفید بودن» و «درگیرکننده بودن» آن بستگی دارد. اما خصوصیت هایی که یک چت بات را درگیرکننده می کنند (مانند همدلی شبیه سازی شده، موافقت بیش از اندازه با کاربر که به «چاپلوسی» تعبیر شده، و عرضه پاسخ های قطعی) دقیقاً همان خصوصیت هایی هستند که می توانند منجر به وابستگی عاطفی، تأیید افکار مضر و کاهش تفکر انتقادی شوند. OpenAI در یک کشمکش دائمی قرار دارد: هرچه محصول خودرا برای افزایش تعامل کاربر بهینه سازی کند، بطور بالقوه خطرات روانشناختی آنرا نیز می افزاید. اقدامات ایمنی، براستی، تلاشی برای مدیریت این تضاد ذاتی است، نه لزوماً حل آن. گزارش های متناقضی در مورد رفع موقت محدودیت ها از طرف OpenAI جهت استفاده کاربران ایرانی انتشار یافته است. منظری از ایران؛ گفتگویی از پس فیلترها در حالیکه گزارش OpenAI تصویری جهانی از رفتار کاربران ترسیم می کند، تجربه استفاده از ChatGPT در ایران، داستانی منحصربه فرد و پیچیده دارد که تحت تاثیر مستقیم محدودیت های سیاسی و زیرساختی است. دسترسی در سایه تحریم و فیلترینگ از همان روزهای نخست، دسترسی کاربران ایرانی به ChatGPT با چالش های جدی روبرو بوده است. تحریم های اولیه OpenAI که ایران را در لیست کشورهای محروم قرار داده بود، کاربران را وادار به استفاده از فیلترشکن ها (VPN) و شماره های تلفن مجازی برای ثبت نام کرد. این موانع، علاوه بر فیلترینگ داخلی که دسترسی به خیلی از ابزارهای آنلاین را دشوار می کند، یک لایه «اصطکاک دسترسی» (Access Friction) به وجود آورده است. هرچند گزارش های متناقضی در مورد رفع موقت این محدودیت ها از طرف OpenAI انتشار یافته، اما واقعیت اینست که تجربه کاربری در ایران بازهم ناپایدار و پرهزینه است. این موانع دائمی، نه فقط تجربه کاربری را تحت تاثیر قرار می دهد، بلکه به احتمال زیاد الگوهای استفاده را نیز در مقایسه با کاربران جهانی تغییر می دهد. کیفیت مکالمه به زبان فارسی و تاثیر آن یکی دیگر از عوامل اثرگذار بر تجربه کاربری در ایران، عملکرد خود مدل به زبان فارسی است. باآنکه ChatGPT توانایی قابل قبولی در درک و تولید متن فارسی از خود نشان داده، اما تحلیل ها و تجربیات کاربران از آن حکایت می کند که عملکرد آن بازهم از دقت، ظرافت و غنای فرهنگی زبان انگلیسی برخوردار نیست. این محدودیت زبانی امکان دارد بر نوع و عمق مکالمات کاربران ایرانی تاثیر بگذارد. احتمالا کاربران ایرانی بیشتر به سوی کاربردهای ساده تر و عمل گرایانه تر مانند ترجمه، خلاصه سازی یا تولید متون استاندارد سوق داده می شوند و کمتر به سراغ جستجوهای عمیق و خلاقانه ای می روند که نیازمند درک ظرایف زبانی و فرهنگی است. برای جامعه فناوری ایران، این گزارش هم یک آینه و هم یک نقشه راه است. آینه ای که نشان میدهد با وجود تمام موانع، کاربران ایرانی نیز بخشی از این گفتگوی جهانی هستند؛ و نقشه راهی که چالش ها و فرصت های منحصربه فرد پیش روی ما را در تطبیق و استفاده از این زیرساخت شناختی جدید مشخص می کند. سوال بنیادینی که این فناوری برای آینده جامعه، فرهنگ و حتی ماهیت تفکر انسان، هم در سطح جهانی و هم در چشم انداز فناوری ایران مطرح می کند، این است: چطور می توانیم از قدرت این شریک فکری برای شکوفایی انسان بهره ببریم، بدون آن که استقلال و عاملیت خودرا در این پروسه قربانی کنیم؟ 1404/06/28 13:08:48 5.0 / 5 9 تگها: آموزش , اپل , اپلیكیشن , استاندارد مطلب را می پسندید؟ (1) (0) تازه ترین مطالب مرتبط زنان از ChatGPT چه می پرسند؟ مردی که یک شبه ایلان ماسک را کنار زد! یکی از قابلیت های هوش مصنوعی گوگل پیکسل غیرفعال شد عده قلیلی ثروتمند، و انبوهی بیکار و فقیر می شوند نظرات بینندگان در مورد این مطلب لطفا شما هم در مورد این مطلب نظر دهید = ۵ بعلاوه ۵ نظر دادن